سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت را هرجا که باشد بگیر که حکمت در سینه منافق بالا و پایین می رود تا از آن بیرون آید و در سینه مؤمن کنار همراهانش جای گیرد. [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :14
کل بازدید :8573
تعداد کل یاداشته ها : 20
04/3/19
12:56 ع

 

میان برخی از والدین فرزندان خود را بیش از حد آزاد می گذارند و به تعبیر عامیانه، شرایط لوس شدن کودک را مهیا می کنند که متاسفانه هر چند این کودکان در محیط خانه بسیار مورد توجه و عنایت قرار دارند اما در محیطهای اجتماعی و در جمعهای همسالان و .. جز کودکان منفور بوده و.........
,تربیت کودک

 

اجتماعی شدن فرآیندی است که در آن کودکان از طریق آن معیارها، ارزشها و رفتارهای مورد نظر فرهنگ و جامعه خود را می آموزند. والدین در سالهای اولیه زندگی فرزندانشان، عوامل اصلی اجتماعی شدن آنها به حساب می آیند. والدین با ابراز محبت، ایجاد محدودیت و آزادی برای کودک و سرکوبی رفتار غیر قابل قبول او، سرمشق کودک قرار می گیرند و بدین ترتیب فرآیند اجتماعی شدن صورت می پذیرد.

حال در این میان برخی از والدین فرزندان خود را بیش از حد آزاد می گذارند و به تعبیر عامیانه، شرایط لوس شدن کودک را مهیا می کنند که متاسفانه هر چند این کودکان در محیط خانه بسیار مورد توجه و عنایت قرار دارند اما در محیطهای اجتماعی و در جمعهای همسالان و .. جز کودکان منفور بوده و همواره دردسر ساز هستند و به مرور موجبات ناراحتی و خجالت والدین را هم ایجاد می کنند.

البته انواعی روشهای تربیتی و انضباطی برای رفتار با یک کودک بی ادب قابل استفاده هستند. چه بخواهید به فرزند خودتان تربیت صحیح بیاموزید؛ چه بخواهید به عنوان مربی یک مهد کودک یا معلم مدرسه کودکان را تربیت  کنید، باید بدانید که مواجه با یک کودک بی ادب و لوس کاری چالش برانگیز است. وقتی که آن کودک، فرزند خودتان باشد طبق رای و نظر خودتان روشهای گوناگونی برای تادیب او به کار می برید. اما وقتی کودکی که فرزند خودتان نیست بی ادبی می کند و شما تنها یک نفر از افرادی هستید که می توانید رفتار ناشایست او را متوقف کنید(مثل مربی مهد یا پرستار کودک).

 

تکنیک هایی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا رفتار بی ادبانه کودک را محدود و کنترل کنید و شرایطی مساعدتر برای خودتان و کودک ایجاد کنید:

الف. اگر کودک بی ادب فرزند شما نیست

** اگر دسترسی به اولیای او دارید با آنها تماس بگیرید. همیشه بهترین راه این است که بگذارید والدین کودک کار تربیت و تادیب کودک را انجام دهند زیرا این امر می تواند با شرایط خانوادگی آنها هم راستا باشد.

** در هر زمانی از تنبیه بدنی و برخورد فیزیکی با چنین کودکی بپرهیزید. پشت دستی زدن یا ضربه ارام به کفل کودکان، ممکن است تنبیه متداولی در روند تربیتی یک کودک در منزلشان نباشد و هم از نظر احساس به آنها لطمه وارد کند. بعلاوه آسیب زدن به کودک راههایی قانونی برای پدر و مادر کودک مذکور برای مقابله با شما ایجاد می کند که می توان منجر به از دست دادن کار شما گردد.

** زمانی که کودک مشغول انجام کار غلط خود است برای او توضیح دهید که این رفتار او پذیرفتنی نیست. ممکن است به همین سادگی کودک نداند که در یک مکانی خاص یا زمانی خاص چه چیزی قابل انجام هست یا نیست و تنها یک تذکر شفاهی برای تغییر رفتار کودک کافی باشد. برای او شرح دهید که چه انتظاری از او دارید تا کودک بداند که چطور رفتار کند. به عنوان مثال، اگر کودکی به طور مرتب گفتگوهای موقع شام را قطع می کند به او بگویید که قطع کردن کلام دیگران بی ادبی است ضمنا به او بگویید که او باید صبر کند تا صحبت آن فرد تمام شود بعد حرفش را بزند.

همیشه بهترین راه این است که بگذارید والدین کودک کار تربیت و تادیب کودک را انجام دهند زیرا این امر می تواند با شرایط خانوادگی آنها هم راستا باشد

** تنبیهی را مقرر کنید که نتیجه تداوم رفتار بد آنها باشد. مثلا از بین رفتن یک رفتار خاص شما نسبت به او، یا گرفتن و محروم شدن از یک اسباب بازی و یا از دست دادن حق یا امتیازی خاص. مثلا اگر شما برای فرزندتان جشن تولد گرفته اید و یک کودک رفتار خارج از نزاکت دارد می توانید به او اخطار دهید که بقیه شرکت کنندگان ممکن است برای یک ربع او را از جمع خود اخراج کنند و او مجبور به ترک جشن شود. برای اینکه این ابزار را موثر کنید لازم است عینا جملات خود را پیگیری کنید تا کودک بفهمد که قضیه کاملا جدی است.

** در تمام لحظات آرام بمانید و با یک لحن صدای طبیعی حرف بزنید. کودکان موجوداتی بسیار احساسی هستند و ممکن است در مواقعی که آنچه را می خواهند نتوانند به دست آورند، عصبانی یا ناراحت شوند و یا شروع به جیغ و نعره کنند. لذا مواقعی که کودک را تادیب و تربیت می کنید ممکن است بدتر از قبل با داد و فریاد بی ادبانه واکنش نشان دهد. خونسرد و آرام باشید تا نشان دهید که شما کنترل شرایط را به دست دارید.

** مواقعی که کودک کار بدی انجام میدهد او را از جمع کودکان دیگر خارج کنید و بگذارید مدتی آرام باشد. از او بپرسید چرا اینطور رفتار می کند، گاهی اوقات پشت رفتار یک کودک دلیلی هست که والدین آنرا نمی بینند. کودکی که در یک جشن تولد شرکت کرده ممکن است برای کیک، احساس نگرانی و دلواپسی داشته باشد لذا کیک بقیه بچه ها را بر میدارد یا ناخنک می زند و باعث ایجاد ناراحتی در کودکان دیگر می شود. بهترین راه کمک کردن به این کودک دادن مقداری دیگر کیک به اوست تا به آرامش برسد.

** برای پرت کردن حواس این دست بچه ها یک بازی یا فعالیت شاد را شروع کنید و آنها را مشغول کنید. گاهی رفتار بد بچه ها به دلیل خستگی و کسالت آمیخته با کنجکاوی است. مشغول کردن ذهن و دستهای یک کودک با یک بازی می تواند او را از وضعیت ایجاد دردسر خارج کند.

,تربیت کودک

ب. اگر کودک بی ادب فرزند خودتان است:

** از سنین اولیه قوانین اساسی و انتظارات خود را از کودک پی ریزی و مقرر کنید. اگر برای رفتارهای بد کودک اجرای پیامدها بلافاصله بعد از ارتکاب عمل نادرست رخ ندهد و کودک این فرصت را داشته باشد که چندین بار عمل بدش را تکرار کرده باشد،  احتمال کمی وجود دارد که کودک قوانین شما را اجرا کند. 

** وقتی که برای کودکتان تنبیهی در نظر می گیرید نسبت به آن محکم و استوار باشید. اطمینان کسب کنید که نوع مجازات و تنبیه شما سازگاری وتناظر لازم با نوع رفتار بی ادبانه کودک را دارد و بعد از آنکه چند بار به او اخطار داده اید به فکر اجرای تنبیه افتاده اید.

** درست زمانی که رفتار بد از کودک سر می زند با آن برخورد کنید. اجازه دادن به کودک به انجام کار بی ادبانه و تنبیه او پس از ساعتها و یا روزها چاره اندیشی باعث می شود که آنها نتوانند وابستگی بین تنبیه و کار بدشان را به درستی تشخیص دهند.

**کودک را به خاطر رفتارهایی که بی ادبانه و یا لوس بازی نیست تشویق کنید. اگر او مرتبا فقط به خاطر کارهای بدش تنبیه شود ممکن است شما را به عنوان کسی که همیشه عمل او را تصدیق نمی کند به ذهن بسپارد. به طور شفاهی و یا با خرید یک هدیه از کارهای خوب او قدردانی کنید تا به او نشان دهید که چه رفتاری ستودنی و مقبول است.


  
  
والدین باید به نیازهای کودک توجه کنند و برای این منظور، شناخت دنیای کودک ضروری است. دنیایی که گاه با حسادت، لوس بازی و خشونت کودکان همراه است.
1 - پسرم یک و نیم ساله است و نسبت به بچه‏های دیگر خیلی حسادت می‌کند و حتی گاهی آن‌ها را کتک می‌زند!
2 - دختری 2 ساله دارم که هرچه می‌خواهد باید برایش فراهم شود، در غیر این صورت به شدت گریه می‌کند و ما هم به اجبار خواسته او را فراهم می‌کنیم.
3 - من یک پسر 3 ساله دارم. اصلاً نمی‌داند با هم‏سن خودش چطوری بازی کند. خیلی خشن برخورد می‌کند. اگر کسی بگوید وسیله‌ات را به من بده، رفتار نامناسبی نشان می‌دهد.
شاید شما هم گاهی اوقات از این دست جملات و حرف‏های ذکر شده فوق شنیده باشید. در این مطلب، از دید یک روانشناس کودک، نگاهی می‏اندازیم به علل بروز این رفتارها در کودکان.
شکل گیری اولیه شخصیت کودک، در سه سال اول زندگی صورت می‌گیرد و احساس امنیت و آرامش در این دوره از اهمیت حیاتی برای کودک برخوردار است، کودک از دنیای پیرامون، طرح واره‏هایی می‌سازد که اگر مثبت باشد، از زندگی لذت می‌برد و اگر منفی باشد، باعث رنجش و آزردگی خاطرش خواهد شد، رفتارهایی نظیر گریه، پرخاشگری، اضطراب و ترس و لجبازی، علائم نارضایتی کودک از وضع موجود است.
آن چه والدین در این سن باید به آن توجه کنند، تشخیص افتراقی رفتارهای طبیعی و اختلالات رفتاری کودک است، به این مفهوم که ماندگاری و شدت رفتار است که باید مورد توجه قرار گیرد، برخی رفتارها گذرا و مربوط به یک مقطع زمانی خاص است و طبیعی قلمداد می‌شود.
سه ساله‏های بی رقیب!
حسادت، نوعی واکنش کودک در دفاع از قلمرو خودش است. او دوست ندارد تا پایان سه سالگی رقیبی به عنوان برادر و یا خواهر را در آغوش والدین ببیند و یا دوست ندارد در جایی که او حضور دارد، والدین به دیگری توجه کنند و این یک امر طبیعی است. کودک تا زمانی که از نظر عاطفی اقناع نشده است، با برخوردهای خشن، احساس نیاز خود را به والدین منتقل می‌کند.
احساس طردشدگی، باعث برانگیخته شدن احساساتی چون حقارت، خشم و انتقام در کودک می‌شود و انجام رفتارهایی نظیر گریه و لجبازی، پیامد آن است، در این سن باید به نیازهای کودک توجه شود و برای این منظور، شناخت دنیای کودک ضروری است، بزرگ‌ترین خطای بزرگ‌سالان این است که کودک را، به صورت مینیاتور یک بزرگ‌سال می‌بینند؛ با همان احساس و منطق و نیاز، در حالی که این گونه نبوده و خیلی از رفتارهای کودک هدفمند و آگاهانه نیست و برگرفته از موقعیتی است که در آن قرار گرفته است.
کودک با یک لبخند، اشتباه دیگران را می‌بخشد و با دریافت کوچک‌ترین پاداش‌ها، رفتار خود را تغییر می‌دهد، بنابراین باید خیلی از رفتارهای او را عادی تلقی کرد و برای تغییر دادن رفتارهایش، صبور بود.
دلیل لوس شدن کودک چیست؟
محبت کردن به کودک، باعث لوس شدنش نمی‌شود، آنچه کودک را لوس بار می‌آورد، انجام رفتارهای دوگانه والدین و تن دادن به خواسته‏های غیر منطقی‌اش است. والدین آگاه، از قبل رفتارهای کودک را پیش بینی کرده و یک روش واحد را در برخورد با کودک اتخاذ می‌کنند و با توجه به شناختی که از کودک خود دارند، به فضای فیزیکی و روانی کودک تنوع بیشتری داده، با بازی و قصه و شعر، او را در دنیای به دور از تنش کودکی رشد می‌دهند.
با پذیرش دنیای کودک، باید متناسب با سن و توان واقعی او، چه از نظر جسمی و چه از نظر شناختی، او را برای مسوولیت‏پذیری آماده کرد، هر چه کودک مستقل‌تر بار آید، اعتماد به نفس و آرامش بیشتری دارد، اما این کار باید بسیار محتاطانه و غیر آمرانه انجام شود تا طی زمان، استقلال کودک شکل گیرد.
بازی کنید
بازی یکی از عواملی است که در ایجاد حس استقلال و خودباوری کودکان نقش مهمی بازی می‌کند، چون کودک در قالب بازی، نقش حسی را تجربه می‌کند که برایش تازگی دارد و این یعنی آموزش از طریق بازی؛ اما چون بازی کودکان تا 12-11 سالگی منظم و قانونمند نیست، والدین باید قواعد بازی را به کودک آموزش دهند. مشارکت والدین در بازی‌ها، انتقال حس والدین به کودک و الگو پذیری کودک از والدین را در پی دارد، بازی کردن می‌تواند در زمان‌های کوتاه 15 دقیقه‏ای و در چهار نوبت در روز انجام شود تا تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد.
اصول تربیتی نوجوان - tebyan.net

گردآوری پرتال اکاایران برچسب ها :

پیرامون
.
حسادت،
.
لوس
.
خشونت
.
کودکان
.
آکا
.
کودکان
.
کودکی
.
کودک
.
کودک
.
علل
.
واکنش
.
نیازهای
.
کودک
.
منظور
.
کودک
.
احساساتی
.
رفتارهایی
.
حسادت
.
احساس
.
منظور شناخت دنیای
.


  
  

 

 کودکان‌ موجودات‌ در حال‌ رشدی‌ هستند و براساس‌ این‌ که‌ در سال‌های‌ اولیه‌ زندگی‌ چگونه‌ تربیت‌ شوند و آموزش‌ ببینند، سبک‌ خاص‌ رفتاری‌ پیدا می‌ کنند. این‌ سبک‌ رفتاری‌ الگویی‌ تقریباً ثابت‌ و دائمی‌ برای‌ آنها به‌ وجود می‌آورد، و تعیین‌ کنندهِ نحوه‌ ارتباطات‌ و برخوردهای‌ آنان‌ نیز می ‌باشد. هر خانواده‌ در ارتباط‌ با فرزندان‌ شیوه‌ خاص‌ خود را دارد؛ و این‌ نحوه‌ برخورد، در تلاقی‌ با ساختار ژنتیکی‌ هر فرد، باعث‌ می‌ شود که‌ شخصیت‌هایی‌ بسیار متفاوت‌ و متمایز شکل‌ بگیرند.

 

رشد اجتماعی‌ کودکان‌ یکی‌ از حیطه‌ های‌ رشدی‌ است‌ که‌ دقیقاً به‌ ما نشان‌ می ‌دهد آیا فرزند مطابق‌ با سن‌ تقویمی‌ یا شناسنامه ‌ای‌ خود رفتار می ‌کند یا خیر؟ و اگر مطابق‌ با سن‌ شناسنامه‌ ای‌ رفتار نمی‌ کند چه‌ دلایلی‌ برای‌ این‌ مسئله‌ وجود دارد و رفتارهای‌ او چگونه‌ شکل‌ گرفته‌ است؟ یکیاز سبک‌های‌ غلط‌ رفتاری‌ کودکان، ناتوانی‌ در ایجاد و برقراری‌ رابطه‌ سالم‌ با همسالان‌ است؛ یعنی‌ کودکانی‌ وجود دارند که‌ راه‌های‌ برقراری‌ ارتباط‌ سالم‌ را نمی‌ دانند. این‌ گروه‌ از کودکان‌ بعضاً تحت‌ عنوان‌ «کودکان‌ لوس» نامگذاری‌ می‌شوند. آن‌ چه‌ در این‌ نوشتار مورد بحث‌ قرار می ‌گیرد عوامل‌ مؤثر در شکل‌ گیری‌ این‌ گونه‌ رفتارهاست.

 

چرا کودکان‌ لوس‌ می ‌شوند؟

یکی‌ از دلایل‌ لوس‌ شدن‌ کودکان‌ روش ‌های‌ غیرقابل‌ قبول‌ والدین‌ به‌ لحاظ‌ تربیتی‌ است؛ والدین‌ محبت‌ کنندهِ افراطی‌ که‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ کودکان‌ می‌ شوند.

چنین‌ کودکانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

 نقش‌ تشویق‌ و تنبیه‌ در تربیت‌ کودک‌

تشویق‌ و تنبیه‌ دو روش‌ متفاوت‌ تربیتی‌ هستند و بایستی‌ ویژگی‌هایی‌ داشته‌ باشند تا مؤثر واقع‌ شوند. این‌ دو روش‌ چنانچه‌ به‌ موقع‌ و با اصول‌ درست‌ اعمال‌ گردند، می ‌توانند از لوس‌ شدن‌ کودکان‌ جلوگیری‌ کنند. در خانواده‌ای‌ که‌ کودک‌ لوس‌ پرورش‌ داده‌ می‌شود، اثری‌ از روش‌های‌ تنبیهی‌ مناسب‌ دیده‌ نمی ‌شود. یعنی‌ چنانچه‌ کودک‌کار اشتباهی‌ مرتکب‌ شود یا این‌ که‌ بخواهد تعیین ‌کننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ که‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ کرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ کنندهِ افراطیِ و یا آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ که بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.

 

این‌ مسئله‌ بسیار اهمیت‌ دارد که‌ میزان‌ مقاومت، ایستادگی‌ و انعطاف‌ خود را در برابر فرزندانمان‌ مورد بررسی‌ قرار دهیم. بعضی‌ از والدین‌ پس‌ از مقاومتی‌ کوتاه‌ در مقابل‌ تقاضاهای‌ فرزند، تسلیم‌ می‌ شوند و خواسته‌ های‌ کودک‌ را به‌ همان‌ شکلی‌ که‌ او می‌ خواهد برآورده‌ می‌ کنند. محبت‌ در حد متعادل، توجه‌ به‌ نیازها و برآوردن‌ آن‌ها در حد معقول‌ و داشتن‌ روش‌ های‌ مناسب‌ و علمی‌ برای‌ تشویق‌ و تنبیه‌ کودکان‌ از جمله‌ مواردی‌ است‌ که‌ بایستی‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد.

 

والدینی‌ محبت‌ کننده‌ و در عین‌ حال‌ قاطع‌ باشیم‌

وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌کنند که‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ که‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نکرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ کنیم. حال‌ آن‌ که‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ که‌ از اصولی‌ پیروی‌ کنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد. ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد. پس‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ در اجرای‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ باری‌ به‌ هر جهت‌ رفتار نکنیم.

 

همه‌ چیز به‌ موقع‌ و در زمان‌ خود بایستی‌ انجام‌ پذیرد

یادآوری‌ نکات‌ تربیتی‌ و قوانین‌ مورد نظر به‌ کودک‌ بایستی‌ در منزل‌ و به‌ طور خصوصی‌ صورت‌ گیرد. کودکان‌ برای‌ قضاوت‌ دیگران‌ راجع‌ به‌ خودشان‌ اهمیت‌ فراوانی‌ قائلند و چنانچه‌ در حضور دیگران‌ مورد توبیخ‌ قرار گیرند رنجیده‌ خاطر می‌ شوند و در پاره‌ای‌ موارد رفتارهای‌ تلافی ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. می‌ توانیم‌ به‌ جای‌ ناامیدکردن‌ مکرر و پی‌ در پی‌ کودکان، آنها را به‌ داشتن‌ رفتارها و اندیشه ‌های‌ خوب‌ و مثبت‌ تشویق‌ کنیم. به‌ علاوه، لازم‌ است‌ از شتابزدگی‌ بپرهیزیم. در واقع‌ بایستی‌ به‌ مراحل رشد کودک دقت‌ داشته‌ باشیم؛ و به‌ این‌ نکته‌ مهم‌ توجه‌ کنیم‌ که‌ آیا کودک‌ برای‌ انتظاری‌ که‌ از او داریم‌ آمادگی‌ لازم‌ را دارد؛ یا خواسته‌ و انتظار ما بالاتر از سن‌ و توان‌ اوست؟ پختگی‌ سیستم‌ عصبی‌- مرکزی‌ بایستی‌ انجام‌ شود تا کودکی‌ قادر باشد صحبت‌ کند، حرکت‌ کند، راه‌ برود، معنای‌ بسیاری‌ از مطالب‌ را درک‌ کند و خود قادر به‌ انجام‌ عمل‌ باشد. پس‌ انتظار پیش‌ از موقع‌ و در واقع‌ انتظارات‌ زودرس‌ از کودکان‌ باعث‌ فشارها و استرس‌های‌ روحی‌ برای‌ آنان‌ می‌ شود.  

معمولاً کودکان‌ لوس، والدین‌ تسلیم‌ شونده‌ دارند. آنها در مقابل‌ خواسته‌ های‌ کودک‌ فوراً تسلیم‌ می‌شوند و هر آن‌ چه‌ که‌ او طلب‌ کند، برایش‌ فراهم‌ می‌کنند.

می‌آموزند

فرصت‌هایی‌ که‌ به‌ کودکان‌ داده‌ می ‌شود تا در جمع‌ همسالان‌ خود قرار بگیرند باعث‌ می ‌شود که‌ ضمن‌ بازی، با هم‌ ارتباط‌ برقرار کنند و بسیاری‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ را از یکدیگر بیاموزند. همکاری، تعاون، اشتراک‌ و نظایر آن‌ از مفاهیمی‌ است‌ که‌ می‌توان‌ با قرار دادن‌ کودکان‌ در گروه‌ همسن‌ به‌ آنها آموخت.

 

نتیجه‌ گیری‌

رفتارهایی‌ که‌ از کودکان‌ سر می ‌زند و در واقع‌ سبک‌ زندگی‌ آنان‌ را نشان‌ می ‌دهد، آموختنی‌ و اکتسابی‌ است. بنابراین‌  روش‌هایی‌ که‌ والدین‌ در قبال‌ فرزندان‌ اعمال‌ می‌کنند، از جمله‌ روش‌های‌ تشویقی‌ و تنبیهی، قوانین‌ و مقررات‌ در خانواده، نحوه‌ اجرای‌ قوانین‌ خانواده، انعطاف‌ داشتن، سختگیر، قاطع‌ و یا تسلیم‌ شونده‌ بودن‌ در ساخت‌ فکری‌ کودکان‌ و رفتارهای‌ آنان‌ بسیار مؤثر است.

برای مشاوره روانشناسی با ما در ارتباط باشید.

 


  
  

می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پـدر تنـها قهرمان بود…

عشـــق، تنـــها در آغوش مــــــادر خلاصه میشد…

بالاتـــــرین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود …

بدتـرین دشمنانم، خواهـر و برادر های خودم بودند…

تنــها دردم، زانـو های زخمـی ام بودند…

تنـهـا چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود…

و معنای خداحافـــظ، تا فـــــــردا بود…!

baby (2)

بدینوسیله مـن رسما از بزرگسالی استعفا می دهم

و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول می کنم.

می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم  و فکر کنم که آنجا یک رستوران پنج ستاره است.

می خواهم فکر کنم شکلات از پـول بهتـر است،  چون می توانم آن را بخورم!

می خواهم زیر یکـــ درخت بلوط بزرگــــ بنشینم  و با دوستانم بستنی بخورم .

می خواهم درون یکـــ چاله آبـــــــ بازی کنم

و بادبادکـــــــ خود را در هـوا پـرواز دهم.

می خواهم به گذشتـه برگردم،  وقتی هـــــمه چیز ساده بود،

وقتی داشتم رنگها را،  جدول ضربـــــ را و شعــرهای کودکانه را  یاد می گرفتم،

وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم  و هیچ اهمیتی هم نمی دادم .

می خواهم فکر کنم که دنیا چقــدر زیباست  و همه راستگو و خـوب هستند.

می خواهم ایمان داشته باشم که هــر چیزی ممکن است

و می خواهم که از پیچیدگی های دنیا بی خبـر باشم .

می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم،

نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری،

خبرهــای ناراحت کننده، صورتحسـاب، جریـمه و …

می خواهم به نیروی لبخنـــد ایمان داشته باشم،

به یک کلمه محبــت آمیز،

به عدالتـــــــ،

به صلــــح،

به فرشتــــــگان،

به بــــاران،

و به . . .

این دسته چک من، کلید ماشین، کارت اعتباری و بقیه مدارک،

…مال شما…

من رسما از بزرگسالی استعفا می دهم …

www.shabhayetanhayi.ir (5)


94/1/28::: 1:44 ع
نظر()
  
  

 

liner (2)

ای کاش کودکــ بودم

تا بزرگترین شیطنت زندگیم

نقاشی روی دیوار بود . . .

 

liner (2)

ای کاش کودکــ بودم

تا از ته دل می خندیدم

نه اینکه مجبــور باشم

همواره تبسمی تلخ بر لبـــ داشته باشم . . .

 

liner (2)

baby (2)
liner (2)

ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی

با یک بوسه تو همه چیز را فراموش میکردم . . .

 

liner (2)

کودکــ که بودم

تابــ بازی بهانه ی خنده های بلندم بود

 حالا که بزرگــ شدم  چه بیتابــــ شده ام

.

liner (2)

baby (1)


  
  
<      1   2   3